- هیچ و پوچ(چُ)
کنایه از چیز سهل و بی مغز. (آنندراج) :
کرد پهلو خالی از ما یار دیرین چون حباب
زد به هیچ و پوچ برهم ربط چندین ساله را.
محسن تأثیر (از آنندراج).
- به هیچ و پوچ، بی جهت. بی علت: خانه را به هیچ و پوچ از دست داد
کرد پهلو خالی از ما یار دیرین چون حباب
زد به هیچ و پوچ برهم ربط چندین ساله را.
محسن تأثیر (از آنندراج).
- به هیچ و پوچ، بی جهت. بی علت: خانه را به هیچ و پوچ از دست داد
